دو تا از بهترین بهانه ها برای پاداش به پرسنل آموزش و مستندسازی می باشد. (البته بدیهی است منظور آموزش و مستندسازی با کیفیت و دارای ارزش افزوده است)
وقتی کسی آموزشی را به دیگران می دهد هم در بهره وری و هم در هزینه های آموزش صرفه جویی قابل ملاحظه ای می کند.
همچنین زمانی که کسی فرآیندی را مستند می کند و مراحل آن را ثبت می نماید یا نتایج یک کار را ثبت می کند، در اینجا هم یک دارایی ماندگار به سازمان اضافه کرده که برای سال ها می تواند مورد استفاده قرار بگیرد و همچنین خودش زیرساختی است برای اینکه بهبودهای کوچکی آتی بتوانند شکل بگیرند و در قالب همین مدرک ثبت شوند.
1- آمار: کار آماری پرتو : بررسی فرض هر چه تمایز در نمرات ارزیابی عملکرد بیشتر باشد رضایت از مدیریت عملکرد هم بیشتر می شود. از روی محاسبه کوواریانس که حدود 0.4 شده بود. میانگین انحراف معیار هر بخش (میانگین میانگین نمرات 12 ماهه پرسنل) محاسبه شده و با رضایت از آیتم مدیریت عملکرد، همبستگی آن سنجیده شده است.
2- تسلطی روی حوزه های مالی نداری، هم برای ارزیابی شرکت ها مثل جایزه تعالی این خیلی مهم و بدردبخور است و هم برای حوزه بررسی های بنیادین بورس
تجربه های نوروز 98:
1- عیدی خواست مغازه دارها: اگر از مشاغل ازاد مثل مکانیکی کسی عیدی خواست، برای اینکه دیگر پررو بازی در نیاورد، 1000 تومن عیدی بده که دیگر این کار رانکند (شاگرد مکانیکی عنبرستانی)
2- 13 بدر: سه تا ضعف داشتیم که خودمان هم بیشتر از بقیه آسب دیدیم یکی اینکه زودتر با پدر قطعی نکرده بودیم، دوم اینکه روز رفتن به نیشابور نشستم پای فیلم تنگه ابوقریب و با اینکه جای صحیت داشت قبلش، صحبت نکردم اینجا می توانستیم با پدر نهایی اش کنیم که خیلی بهتر از مشکلات 13 بهدر نقاب بود. سوم هم اینکه قاطعانه روی برنامه خودت وانستادی و چند بار نظرت عوض شد و خیلی اذیت شدی گفتی شب می رویم نیشابور، بعد گفتی فردا صبح و آخرش هم که رفتی نقاب. که آنجا هم همه اش اذیت بود، از کارخانه، افتادن کاج، بلاتکلیفی در خانه حاج ننه، دیر راه افتادن، نوع تقسیم هزینه ها (هر خانواده 50 هزار تومان)، حس اینکه همه آمده اند 13 بدر که فقط آمده باشند، نظرات متفاوت و در هم و نبود یک نفر برای دست گرفتن آماده کردن آتیش، پخت جوجه و ...)
3- بعضی آدم ها باید نارحت شوند تا قدردان شوند (تجربه مثبت): حرم صبح با آقا وهب وقتی دیگران تنبلی می کنند باید ضرر کنند تا خودشان هم به فکر باشند.
4- برای بعضی از آدم ها نباید از خودگذشتگی داشت تا قدردان باشند (تجربه مثبت): وقتی کسی از خود گذشتگی ندارد و خیلی کار نمی کند، بهتر است شما هم همان طور باشی که قدردانتر شوند نسبت به شما و هم اینکه اعتراضت را بشوند. کاهش میزان کمک ها در کارهای بعد از ناهار و ... .
5- قول = خط قرمز: اگر به کسی قول ناهار یا شام داده اید، خط قرمز است و هیچ گونه انعطاف پذیری نباید نسبت به آن داشت مثل قول شام 13 فروردین در مشهد که از نقاب بلافاصله بعد از ناهار حرکت کردیم. اگر قول داده ایم دیگر جای فکر کردن و بحث کردن نیست.
6- چند چیزی که روی رویکردهای من تاثیر خوبی گذاشته:
1- اهل برنامه ریزی نبودن همسفر بزرگ: کلا اهل با برنامه عمل کردن نیستند نه در کلان و نه در خرد نه در تعداد روزهای سفر و تعداد روزهای ماندن در هر محل و زمان حرکت و نه در قرارهای کوچک بعد از زیارت. این خیلی من را که اهل برنامه ریزی و متعهد به برنامه و قول و قرار هستم اذیت می کند لذا فقط سفرهایی را با ایشان می شود رفت که محلهای اقامت مان از قبل مشخص و برای آن پول پرداخت شده باشد تا امکان تخطی از برنامه وجود نداشته باشد.
2- عدم از خود گذشتگی: اینکه کسی هم فقط به فکر خودش هم باشد (برای زیارت، خواب، و ...) بازهم خیلی اذیت کننده است.
3- بلاتکلیفی و بهداشت: سفر کربلای نوروز 98 ، 2 مشکل بزرگ داشت یکی همان بلاتکلیفیهای زیاد که ناشی مشخص نبودن محل اقامت مان بود و زیاد الاف می شدیم مثل الافی ورود به نجف، ورود به کربلا، خروج از کربلا و دومی مساله بهداشت بود که خیلی هم ضعیف بود و سخت گذشت هم در خانه ابوارغم و هم در حسینیه کربلا.
4- اخلاق همسفران: همسفر بزرگ و همسفر دیگر هم که خیلی خوب هستند ولی اخلاق خاصی دارند و اون تواضع و صمیمیت و از خود گذشتگی که تو دوست داری کمتر در ایشان دیده می شود لذا ترجیح خودم این است که تا جای ممکن مستقل سفر برویم .
5- در قالب برنامه قرار گرفتن با اتوبوس های عتبه: بلیط عتبه برای سامرا و مهران خیلی خوب بود چراکه به همه ما برنامه داد حتی پدرخانمJ
6- پول خرج کردن: برای اینکه حساب و کتاب ها پیچیده نشود، مثل سفر قشم، یک نفر باید مسئولیت ثبت هزینهها را داشته باشد + اینکه اگر از ارز شخصی خودت استفاده شد دیگر آن را نباید برای خانواده خرج کنی مثل 10 دیناری که گرفتی و مقداریش رو برای سفر خرج کردی ولی کنترل آن از دست رفت. اگر پول گرفتی باید برای خانواده خودت فقط خرج کنی و برای خرید های عمومی دوباره از مادرخرج پول بگیری.
7- هماهنگی رفتن به حرم ها: هم خیلی سخت بود ولی اگر با کاروان بودیم وقت مان دست خودمان بود.
8- مدت رانندگی در سفرها: وقتی مستقل سفر می روی خصوصا سفرهای طولانی، باید بیشتر از 8 ساعت برنامه رانندگی نگذاری تا بتوانی از باقی فرصت برای توقف در مناظر زیبا و گرفتن عکس استفاده کنی مثل بیستون، کشتزارها و کوه های ایلام و ... .
9- دقیق درآوردن مناسبتها: قبل از هر سفری تقویم و مناسبت ها را باید دقیق نگاه کرد مثل تولد حضرت علی که در این سفر حواسمان به آن نبود و بعد از هم باید قاطعانه برنامه پیشنهادی می دادی با لحاظ کردن محدودیت های خودت مثل اینکه تازه مرخصی های قشم را گرفته بودی و 4 روز واقعا زیاد بود مجدد مرخصی می گرفتی.
10- مدت اقامت در نجف و کربلا: سه شب نجف و سه شب کربلا برنامه خیلی منطقی و خوب و کافی ای برای سفر به کربلاست.
11- جمع بندی: در مجموع سفر کربلا باید با کاروان با هتل بهداشتی و نزدیک هرم ها، هر 5 سال حدودا کافی است. این جور سفرها را اصلا نمی شود با خانواده ها رفت چرا که از زیارت هم به دلیل بی برنامگیها و بلاتکلیفی ها می افتی.
هزینه های سفر کربلا (برای 8 نفر):