- نمایش شماره اسلاید
- استفاده از نمودار راداری در غیرروند زمانی مثل نمایش راداری 5 محور منشور رهبری
1- دو سری کتاب اضافی تهیه شود یکی برای دکتر بهمنی و یک برای واحد خودمان
2- کتاب های درخواستی با هزینه شخصی، جداگانه و سریع تهیه شود و مبلغ تخفیف هم برای هزینه پیک استفاده شود.
3- تا حد ممکن کتاب های اهدایی از یک جا تهیه شود و یک لیست کتاب و فاکتور داشته باشیم تا پیچیدگی کار خصوصا در خود توگا کم شود.
4- با مدیران خودمان (هم سلسله مراتب خودم و هم کلیه مدیران) اتمام حجت کنیم که ممکن است با توجه به پرداخت با تاخیر توگا، چاپ شان تمام شود.
5- کار با صانعی (آقای علی محمدی) کم سختی داشت چرا که فروشنده بودند و سرشان خیلی شلوغ بود و به سختی می شد با آنها هماهنگی کرد ولی چون کتاب های مان از انتشارات های متفاوتی بود و نمی توانستیم با یک انتشارات متسقیم کار کنیم، مجبور به این کار بودیم و خوب فکر می کنم ارزشش را داشته باشد. در واقع دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. البته صانعی تخفیف بیشتر از 10% نمی توانست بدهد.
6- کار با 30بوک باز سیستمی تر بود (خانم جلینی)، چون به نوعی توزیع کننده هم بودند تخفیف های بهتری هم می دادند گرچه این محدودیت را داشتند که با ناشرهای زیادی کار نمی کردند. این هم دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد.
7-با انتشارات جیحون (آزادی) هم می توانستیم کار کنیم چرا که هم بیشتر کتاب هایش در حوزه روان شناسی بود که به کتاب های صوتی ما می خورد و هم اینکه قبلا هم با چند شرکت مپنا کار کرده است.
اسلایدهایی که از آنها نتیجه خاصی نمی خواهید بگیرید را اصلا لازم نیست در جلسه با مدیر عامل مطرح کنیم و وقت جلسه را بگیریم، مثل اسلایدهای زیر در پرزنت مدیریت عملکرد:
تغییر بازه ارزیابی
وجود معیارهای خاص برای ارزیابی مدیران
استقبال از تدوین معیارهایی برای ارزیابی وظایف مدیریتی مدیران
حتی موارد زیر:
داشتن معیارهای اختصاصی
برگزاری جلسه رسمی بازخورد بعد از هر ارزیابی
با این موارد خوب ارتباط برقرار کرد:
اطلاع رسانی امتیاز در حال حاضر
استفاده موثر از کارانه به عنوان ابزار انگیزشی
تعیین شاخص ها یا مصادیقی برای توزیع پاداش عملکرد ویژه
اطلاع رسانی نتایج ارزیابی عملکرد ویژه
در کارهای سازمان پیشقدم و جلوتر از بقیه و برنامه ها باش.
تجربه ی پیش قدم بودن و جلوجلو کارهای مانده بر زمین را که در خانه انجام میدهی، ضمن اینکه کارها انجام میشود، آرامش روانی میگیری، تصویری از تو می سازد که هم شایسته ای و هم برای رهبری شایسته تر از دیگرانی.
(تجربه مسافرت بابلسر-آبان 98)
داستان مربوط به تصمیم گیری در مورد اینکه در روز پنجشنبه قبل از سفر اول برای فیلم مدیریت سرمایه وقت بذارم که چند هفته ای است باز است یا برای پیدا کردن آدرس گلخانه در شمال و بررسی خاک برگ مناسب برای آوردن از شمال؟
به نظرم با یک سوال ساده ولی راهبردی می توان اولویت را تشخیص داد:
اگر به هر دلیلی وقت نشه گذاشت برای هیچ کدام شون، کدوم بیشتر اذیتت میکنه؟
خوب با این سوال مشخصه که جواب اولویت دادن به کارها و بررسی های قبل از مسافرته چراکه فرصت کمی برای جبرانش داریم و باید همه چیز از قبل آماده و برنامه ریزی شده باشه.
17 مرداد 98
از طریق جواب دادن تلفن در کنار همکار و مثلا پیگیری مسائل پزشکی خانواده، به صورت غیر مستقیم داری همکارت را در جریان گرفتاری هایت قرار می دهی مثل زمانی که برای آزمایش ها، دکتر و داروی حسنا هم با خانومت، هم با آزمایشگاه هم با مطب دکتر در اتاق صحبت می کردی.
کارهای بی اهمیت را هم باید در اولین فرصت انجام داد کارهایی که می دانیم شاید خیلی هم مفید نیست، مثلا شناسنامه های تعالی .
نکته اصلی این است که شما باید همیشه آرامش داشته باشی و فشار عقب ماندگی کارها را حس نکنی چرا که یک مساله بی اهمیت می تواند آرامش روحی تو را تحت تاثیر قرار بدهد.
حتما مواقعی پیش می آید که خیلی وقت کم داری و سرت شلوغ است و حالا وقت آن می شود که باید یک سری کارهای کم اهمیت را تحویل دهی مثل همین تهیه شناسنامه های تعالی در مرداد 98 که اوج برنامه های مسافرت و برنامه های مدیریت عملکرد و غیره است. به علاوه اینکه در این بین می بینی چندکار دیگر هم بهت اضافه شد.
در سازمان کارهای قابل پیش بینی نیست و همیشه باید یک قدم جلوتر بود و هیچ کاری حتی کارهای کم اهیمت را به تعویق نیانداخت.
آرامش مهم ترین عامل برای استفاده ی مناسب از زمان، یادگیری و عزت نفس و .. است.
همان طور که در بازار بورس، روند کلی بازار مثلا صعودی بودن روی روند سهم ها تاثیرگذار است در سازمان هم روند حاکم بر جامعه تاثیر گذار است و برای همراستا کردن آن با خود فشار می آورد. مثالش می شود قبول مدارک تحصیلی در توگا.
این رویکرد به صورت کلی این گونه می تواند بیان شود که شرایط جامعه بزرگ تر به جامعه ی زیرمجموعه برای همرستا کردن با خود همیشه وجود دارد. مثلا شرایط مدیریت ها در سازمان تمایل دارند که شرایط شان به سطح بخش ها هم تسری پیدا کند.
نتیجه گیری:در صورت ایجاد اصطکاک با مدیر بخش، اقداماتی که در جهت سطح مدیریت یا معاونت است و با سلیقه آنها جور است،احتمال موفقیت بیشتری دارد.
من کارهای جدیدی را که در محل کار امروز به من تخصیص داده می شود، از فردا شروع می کنم.
امروز را می گذارم برای تغییر برنامه ی زمان بندی کارهایی جاری (البته اینکه می گویم تغییر زمان بندی کارها نه اینکه برای همه کارهای یک زمان مشخص دقیق و وجود داشته باشد نه، یک چیزی در ذهن آدم هست که مثلا این کار را تا این موقع انجام می دهم، این کار را تا ان موقع، و با این تغییر خودبخود جا و مدت این کارها عوض می شود)
(ایده از روز ارجاع پروژه مدیریت عملکرد به من-11 دی 97)