دنیا پر از رمز و رازهای ساده است و هر کسی از نگاه خودش و به وسع خودش می تواند آنها را کشف کند.

۳ مطلب با موضوع «برنامه ریزی آینده» ثبت شده است

تصمیم گیری در خصوصا تمرکز روی دامداری، بورس، ریحان پوش، یا منابع انسانی

(بخش اول ملاحظات پراکنده است و بخش آخر جمع بندی که نظرم روی جمع بندی است)

 

شروع دامداری در حال حاضر غیرممکن است چون که خیلی وقت می گیرد.

برای یک سرگرمی برای روزهای پنجشنبه بد نیست که بروی دامداری آقای روزبهانی و چیزی یاد بگیری.

ولی الان نمی توانی سرمایه گذاری بزرگ کنی زیرا باید بالا سرش باشی و الان وقتش را نداری.

نکات خوبی دارد دامداری ولی عملیاتی کردنش سخت است. دیروز یاد برنامه نوجوانی افتاده بودم که فکر می کردم  اسکیت بخریم و با عماد فاصله خانه هایمان را با اسکیت برویم و بیاییم، در حالی که دوچرخه بود و می توانست به راحتی جایگزین آن شود.

الان باید برای تغذیه حسنا وقت بذاریم، سر خانمت شلوغ است و روزانه باید کمکش کنی

تنها وقتی که داری می شود روزهای پنج شنبه که برای کار عملی بد نیست.

 مگر اینکه تمرکز خود را بگذارم بیشتر روی کار خیاطی خانم و تلاش کنیم هر چه بیشتر آن را توسعه بدهیم.

(شروع جمع بندی)یا شاید هم اصلا همین روش بهتر است روی چند موضوع یعنی منابع انسانی، بورس، دامداری، ریحان پوش به فراخور داریم وقت می گذاریم.

اصلا مگر باید حتما متمرکز کار کرد، تا الان این روش را رفته ایم و بد هم نبوده. شاید بهتر باشد از این به بعد هم همین شکلی برویم جلو.

البته کنارش باید دانش مان را هم عمیق کنیم یعنی مطالعات اینستاگرامی، کتابی و غیره باشد و هر از چند گاهی دوره هآی اموزشی دامداری، منابع انسانی، بورس و خیاطی و بازاریابی و داشته باشیم.

تجربه دوست

برای آمادگی آزمون‌ها، هیچ وقت مدت طولانی تنها پیش نرو (اشتباهی که ایده آل گرایان مرتکب می شوند)

 برای آمادگی آزمون‌ها، هیچ وقت مدت طولانی تنها پیش نرو (اشتباهی که ایده آل گرایان مرتکب می شوند)

امروز می خواهم در مورد تجربه‌ای که چندبار برایم تکرار شده است با شما صحبت کنم. چندین بار شده که برنامه‌ی امادگی برای ازمونی یا ارائه‌ای بچینم. وقتی آن را عملیاتی کردم و مدتی گذشت، به تدریج احساس خوبی نسبت به تسلط بر آن آزمون یا ارائه پیدا می کردم اما در زمان آزمون یا ارائه متوجه می شدم که نه آن طور که هم گمان می کردم، مسلط نبوده‌ام.

نکته این است که وقتی روشی را برای خودت می چینی و بر اساس آن جلو می روی، کم کم فقط در محدوده همان روش تسلط پیدا می کنی و در آن شرایط؛ اما اگر محدوده و شرایط کمی تغییر کند، با چالش مواجه خواهی شد. مثالش این می شود که شما می خواهی تمرین رانندگی کنی برای آزمون گواهینامه، برنامه مرتب و هر روزانه‌ای می‌چینی که در مسیر مشخصی تمرین کنی. تو در آن مسیر مسلط خواهی شد، اما اگر آزمون در مسیر دیگری با شرایط دیگری باشد(که قطعاً این گونه است)، حتماً تو را با چالش مواجه می کند. بنابراین توصیه و تجربه من است که در این موارد حتماً با تغییر در روش کسب تسلط و مهارت، شرایط متنوع را امتحان کنی. یکی از بهترین کارها این است که بجای اینکه تنها تمرین کنی این کار را با کس دیگری هم انجام بدهی.

راستش چند وقت است که با روش نسبتاً منظمی در حال مطالعه برای آزمون تربیت ارزیاب تعالی هستم. تا دیروز فکر می کردم که شرایط بسیار خوب است و تسلط خوبی بر موضوعات دارم اما وقتی دیروز کمی با یکی از همکاران مطالعه را جلو بردم و سوال و جوابی کردیم و تمرینی حل نمودیم، دیدم نه خیر اوضاع خیلی با آن حالت ایده‌آلی که من تصور می کردم متفاوت است.

نکته دقیقاً همین است که وقتی تنها جلو می روی، فقط داری در دنیای خودساخته و خود پرداخته‌ی خودت تمرین می کنی و به نظرت هم همه چیز گل و بلبل است، اما این چیزی جز یک توهم لذت بخش نیست.
تجربه دوست

اختیار معامله

اختیار معامله مفهومی برای برنامه ریزی بهتر و کاهش ابهامات آینده


نکته ای دیروز در متمم مطالعه کردم در مورد اختیار معامله .

(در بورس خصوصاً این اصطلاح به شکل خرید اختیار (Call Option) یا فروش اختیار (Put Option) مطرح است که شما را ارجاع می دهم به همان توضیحات خوب متمم در این مورد.)

 

جدا از بحث بورس برای درک این مفهوم مثال زیر را مطرح می کنند:

شما پولتان را در اختیار بانک قرار می دهید برای مدت مشخصی، و در مقابل بانک تعهد می دهد که بعد از سپری شدن آن زمان، اگر شما خواستید به شما وام بدهد و اگر هم نخواستید که هیچ. در مقابل تعهدی که بانک به شما داده، سودی برای چند ماه سپرده گذاری شما به شما پرداخت نمی کند.

نکته ای که این کار دارد این است که شما ابهام آینده تان را کم کرده اید. یعنی با سپرده گذاری و با پذیرفتن عدم دریافت سود، مطمئن هستید که اگر بعداً پولی نیاز داشتید یک منبع وام از بانک در اختیار دارید.

این می شود لب مطلب اختیار معامله که با هدف کاهش ابهام انجام می شود.

در مورد سایر امور زندگی هم می توان از ابزار اختیار معامله استفاده کرد. اگر شما در شرکتی مشغول به کار هستید که به اندازه کافی از ظرفیت و توانمندی شما استفاده نمی شود و تبعاً عرصه ای برای بروز شما وجود ندارد که از آن طریق شناخته شوید و ارتقا یابید، شما برای مدت نسبتاً کوتاهی مثلاً 2-3 سال این شرایط را تحمل می کنید (در واقع هزینه ای که می کنید، گذر عمر و  از دست دادن زمان است) تا در این شرایط در زمان حاصل از انجام سریع کارهای سبک، برای مطالعه و ساختن خود استفاده کنید.

معامله ای که شما با سازمان تان انجام می‌دهید، این است که شما زمان تان را در اختیار سازمان قرار می‌دهید (مثل همان پولی که در اختیار بانک می گذارید)، و سازمان با فرصتی که در اختیار شما قرار داده برای مطالعه و توسعه خود، ناخودآگاه تعهد به رشد شما داده که اثرش چند سال آینده مشخص خواهد شد. در اینجا شما با هزینه کردن زمان خود برای سازمان، ابهام میزان رشد خود در آینده را کاهش داده اید و در مسیری قرار گرفته اید که به احتمال بسیار زیادی توسعه ی شما را در پی خواهد داشت. فقط نکته این است که سازمان ناخودآگاه این تعهد را داده و این شما هستید که باید آن را تشخیص دهید و از آن برای طراحی بهتر و شفاف‌تر مسیر زندگی‌تان استفاده کنید.

تجربه دوست