این مطلب در حال تکمیل است

به نظر من وقتی کسی را به عنوان مدیر انتخاب می کنیم یعنی یک سری مسئولیت ها را به او واگذار می کنیم که باری که بر دوش سازمان است (در اینجا منظور از سازمان مدیران بالاتر می باشد) به او منتقل شود و از این جهت کارها سریع تر پیش برود. با یک مثال ساده یعنی اینکه در یک شرکت کوچک کارهای مهندسی سازمان را که توسط تعدادی مهندس انجام می شد را، مدیر عامل به مدیر مهندسی می سپارد تا او مسئول به انجام رساندن آن کارها باشد و کمی از بار روی دوش مدیر عامل کم شود. 

حال نکته اصلی که می خواهم بگویم این است که  وقتی کسی را به عنوان مدیر انتخاب کردیم، یکی از مهم ترین انتظاراتی که از وی می رود، پاسخ گویی او نسبت به دو طیف است یکی پاسخ گویی نسبت به مدیران بالاتر خود و دیگری پاسخ گویی نسبت به همکاران زیر مجموعه خود.

اسم این را من می گذارم دست پنهان ساختار بهینه در سازمان، که اتوماتیک کمک می کند فرایند تحقق اهداف سازمان با همراهی تمام زیرمجموعه ها به خوبی پیش برود.

لازمه بهینه بودن این سیستم این است که شفافیت تا جای ممکن وجود داشته باشد مثلا اگر نفرات زیرمجموعه ارزیابی می شوند، از انتظاراتی که از آنها می رود، معیارهای ارزیابی و نمره ارزیابی خود مطلع باشند...