چند وقتیه برای یادآوری به خودم, در محل کار, باور و روش خودم در مورد نحوه تعامل و #گفتگو با همکاران و دوستان رو روی یه کاغذ نوشتم و جلوی روم گذاشتم.
نتیجه های خیلی خوبی دارم ازش میگیرم و تجربه خوبی بوده برام,بخاطره همین برای تبدیل شدنش به یه خاطره خوب اینجا ثبتش میکنم.

اینکه منظورم از این عبارت ها چیه, توضیحش کمی سخته ولی به صورت خلاصه منظورم اینه که در هر گفتگویی حتی کوتاه نذاریم چیز مبهمی برامون باقی بمونه و جاهایی که فکر میکنیم طرف مقابل منطق قوی ای نداره, رودرواسی رو کنار بذاریم و خیلی محترمانه اونو به چالش بکشیم.
البته این نکته مهم رو اضافه میکنم, که این روش کمی ظرافت هم می خواهد و آن اینکه در عین حال که طرف مقابل را بی رودرواسی به چالش می کشیم اما اما روی نظر خودمان اصراری نباید داشته باشیم که در این صورت نتیجه مطلوب حاصل نمی شود که شرایط بدتر هم میشود.
ما اگر منطق قوی ارائه دهیم, مخاطب ما هر چند در ظاهر با آن مخالفت کند -چون متاسفانه خیلی از ما ها اینجوری هستیم که از موضع مون کوتاه نمیایم- ولی بعدا که در درون خودش دوباره به مساله فکر کرد, احتمالا منطق قوی تر را راحت تر قبول خواهد کرد.

پ ن: #گفتگوی_عمیق رو از کتاب #هنر_رقصیدن_با_استراتژی دکتر #لشکربلوکی وام گرفتم و #سوالات_سخت رو از #میلاد_دخانچی.
20 شهریور